«کلمات قدرتمند» یا «Powerful Words» کلماتی هستند که تأثیر قابلتوجهی روی احساسات مخاطب دارند و ناخودآگاه نگاه و توجه مخاطبرا میدزدند، این یک روش عمیق برای تاثیر گذاری عمیق روی فکر مخاطب است و در نهایت «نرخ تبدیل» «Conversion Rates» را میتوانید عجیب بالا ببرید.
این کلمات در حقیقت دستاویزی هستند برای ما تا مخاطبمان را به سمت خرید یک محصول، استفاده از خدمات یا دنبال کردن یک محتوا سوق دهیم؛ به زبان سادهتر، قدرت جادویی این کلمات ما را به هدفمان، یعنی افزایش نرخ تبدیل بازدیدکنندگان سایت به مشتری میرسانند.
این روزها افراد به محتوای اینترنتی فرصت کمی برای عرضاندام میدهند؛ مردم کمصبر و عجول، کمحوصله و بیدقت شدهاند و مدام در حال نگاه سرسری به آنچه در اینترنت میبینند هستند.
متنهای بلند یا ویدیوهای طولانی آنها را خسته میکنند و بیشتر دنبال محتواهای سرراست و کوتاه میگردند. پس چطور میشود توجه آنها را به آنچه ارائه میدهیم جلب کنیم؟ خب اینجا کلمات قدرتمند باقدرت وارد میشوند.
لیست کلمات قدرتمند بلند و بالاست ولی در این مقاله ما فقط به سه تایی میپردازیم که تأثیر قابلتوجهی روی نرخ تبدیل داشتهاند.
قبل از اینکه سراغ این کلمات جادویی برویم بهتر است ببینیم قدرتشان از کجا نشأت میگیرد. پشت این قدرت روانشناسی بازاریابی قرار دارد که شامل تکنیکهایی برای ترغیب خریداران به اقدام در راستای موردنظر ما یا تشویق آنها برای گرفتن اطلاعات بیشتر است.
کلمات قدرتمند بخشی از روانشناسی بازاریابی هستند که شما احتمالاً در تبلیغات به آنها برخوردهاید و عصای دست بازاریابها هستند، کلماتی مثل «هوشمندانه»، «تازه»، «نوآورانه»، «جسورانه» و «پیشگام».
با کلمهی «تصور» ذهن مخاطب را بازی بدهید
«تصور» یکی از آن کلماتی است که ذهن را در دست میگیرد. وقتی چیزی را تصور میکنید، تصویرش در ذهنتان نقش میبندد و دیگر تقریباً نمیتوانید برای مدتی به چیز دیگری فکر کنید.
این کلمه احساسات را برمیانگیزد و تصاویر ذهنی مثبتی ازآنچه در حال خیالپردازی دربارهاش هستید ایجاد میکند. و وقتی مردم نسبت به چیزی احساس خوبی دارند، احتمال بیشتری دارد که برای داشتنش کاری کنند، چه به معنای خرید یک محصول یا خدمات یا فقط معرفی آن به دیگران باشد.
همچنین میتوانید از این کلمه برای در دست گرفتن احساسات افراد و الهام بخشیدن چیزی به آنها استفاده کنید. مثلاً وقتی میگویید «تصور کنید بتوانید به دور دنیا سفر کنید، یا تصور کنید که چه حس خوبی دارد که اندامتان روی فرم باشد» به آنها این ایده را میدهید که سفر کنند یا هیکلشان را بسازند بعد هم در این مسیر برایشان خدمات و محصولات و محتوا فراهم میکنید.

تبلیغ ماشین موردعلاقهتان را میبینید و خود را پشت فرمان تصور میکنید، تبلیغی برای قرعهکشی میبینید، و از قبل تصور میکنید که برندهشدهاید. همه ما با خیالاتمان سرگرمیم. فقط لازم است این خیال را در مخاطبمان به سمتی که میخواهیم هدایت کنیم.
«تو»، کاری میکند مخاطب خودش را مخاطب ببیند
«تو» در حقیقت میآید تا جای نام افراد را پر کند. وقتی آن را میشنوی انگار کسی اسمت را صدا کرده. این کلمه در کنار «رایگان» و «تضمینی» از جذبکنندهترین کلمات در زمینه فروش است.
ازآنجاییکه این کلمه نشاندهنده نامتان است باعث میشود تبلیغات یا محتوا شخصیسازی شود، انگار که همهاش فقط برای شما آمادهشده است.
گفتن «تو، شما» باعث میشود مخاطب احساس کند اهمیت دارد، شنیده و دیده میشود. وقتی مشتریان احساس میکنند که مستقیماً با آنها صحبت میشود، عکسالعمل مثبتی نشان میدهند.
دلیل تأثیرگذاری واژگانی که ما را مستقیماً خطاب قرار میدهند، یک اثر روانشناختی است که بر اساس آن، وقتی در حال انتقاد دیگرانیم وسواس بیشتری نشان میدهیم، حالآنکه وقتی نوبت خودمان میرسد، ذهنمان استراحت میکند و کمتر سخت میگیرد.
هیچچیز بهاندازه علایق، خواستهها، جاهطلبیها، اهداف، آرزوها و احساسات ما برایمان جذاب نیست. پس وقتی روی این موضوعات دست گذاشته میشود ناخودآگاه چشمانمان گرد میشوند.
«چون»، تقریباً همیشه قانعکننده است
«چون» یک کلمه قدرتمند در تولید محتوا و بازاریابی است و برای این ادعا دلایل زیادی وجود دارد، اما این سه دلیل زیر بهطور خاص اهمیت دارد.
دلیل اول این است که این کلمه محرک روانی است. وقتی کسی کلمه «چون» یا «زیرا» را میشنود یا میبیند، مغز او بلافاصله شروع به جستجوی دلیل میکند و وقتی پیدایش میکند بهاحتمالزیاد با آن متقاعد میشود.
دوما این کلمه مختصر و مفید است. «چون» بهراحتی و خیلی سریع پیام را منتقل میکند. «پشت سر من بیا چون من مسیر را بلدم.»
دلیل سوم تطبیقپذیری آن است. میتوانید از «چون» در هر دو محیط رسمی و غیررسمی، با بزرگسالان و کودکان استفاده کنید. همه آن را میفهمند و با منطقشان جور درمیآید.
اگر به دوران کودکی خود فکر کنید به گفتوگوی کودک و والدینش توجه کنید، بلافاصله خواهید دید که این کلمه خیلی خوب کار میکند. یک مکالمهی آشنا:
_مامان، میتوانم بیسکویت بخورم؟
نه عزیزم الآن نه.
_اما مامان، من عاشق بیسکویت هستم.
میدونم عزیزم، اما گفتم الآن نه.
_اما مامان، چرا؟
“چون من میگم.”
واقعاً «چون من میگویم» منطقی است؟ نه، اینطور نیست! این فقط تکرار چیزی است که بچه قبلاً هم میدانست اما در این مرحله، اکثر کودکان میپذیرند که زمان تسلیم شدن فرارسیده است. و این چیزی است که حتی در بزرگسالی هم به کار میآید.
سخن پایانی
قدرت کلمات را نادیده نگیرید. یک کلمه میتواند کاری کند حرف شما ملکهی ذهن مخاطبتان شود.
“تصور”، “تو” و “چون”:
استفاده از آنها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در کپی رایتینگ، ویدیوها و حتی ارائههای فروش حضوری خیلی راحت است.
استفاده از این کلمات قدرتمند بیشک فایدههای زیادی دارد، اما واضحترین آنها بهینهسازی نرخ تبدیل است. باکمی تمرین، میتوانید استفاده از این کلمات را برای ایجاد مواد بازاریابی مؤثرتر و بهبود نتیجه خود شروع کنید.